Wednesday 8 June 2016



Yara Art & Cultural Institute Present :

 Photo Contest
Subject : I Am Canada
******
Please send 1-3 pieces of your photos to the following e-mail address: yaaraacalgary@gmail.com , by July 28,2016.
Photos should taken in Canada (city, neighborhood , landscape or people ).

Do not put any watermark,name and date on the photos.





The photographers are responsible for their own photos .

Please send your name ,telephone number and the location in Canada that you took the photos.

Prizes and certificates will be awarded to the best top three photos.

Photos sent after July 28th will not be considered.



Friday 27 May 2016


کانون فرهنگی هنری یارا برگزار می کند




مسابقه عکاسی  با موضوع  : من کانادا هستم

 و آن دید شما دوست عزیزی است که در کشور کانادا زندگی می کنید و یا قبلا زندگی کرده اید
پس این مسابقه می تواند در مورد مکان ها ، انسان ها و مناظرِ شهری در کشور کانادا باشد
اما آنچه که مهم است بیان دیدگاه شما از طریق عکسی است که کشور کانادا را به دیگران نشان می دهد


این مسابقه عکاسی در سطح آماتوری ( موبایل و دوربین های اتوماتیک) انجام می شود

قوانین
 

 حدااقل 1 و حداکثر 3 اثر می توان برای این مسابقه ارایه نمود

آثار تا تاریخ 28 جولای سال جاری به ایمیل آدرس
 
yaaraacalgary@gmail.com

ارسال شود

به همراه ارسال آثار نام و نام خانوادگی و شماره تماس و محل ثبت عکس درج شود
ارایه دهنده اثر صاحب اثر شناخته شده وتمامی مسئولیت حقوقی به عهده ایشان می باشد

از درج نام ، واترمارک و تاریخ روی تصاویر خودداری نمایید
 
تصاویر باید در کشور کانادا  ثبت شده باشند وعکاس می بایست حتا برای مدتی کوتاه ساکن کشور کانادا بوده باشد و یا اکنون در کشور کانادا زندگی کند





آثار پس از روز 28 جولای مورد داوری قرار گرفته و نتیجه با ذکرِ نام ِ صاحب اثر  در وبلاگ ، صفحه ی اینستاگرام ، صفحات فیس بوکی و همچنین صفحه ی توئیتر کانون فرهنگی هنری یارا  اعلام می گردد.آثاری که بعد از 28 جولای ارسال شوند در مسابقه شرکت نخواهند کرد

  از سه عکاس برتر این مسابقه با اهدا جایزه و لوح ، تقدیرمی گردد




Wednesday 11 May 2016


گفتگوی کانون فرهنگی هنری یارا با خانم طاهره فلاحتی هنرمند مقیم ونکوور کانادا به مناسبت کنسرت های ایشان در دو شهر ادمونتون و کلگری




با تشکر از شما خانم طاهره فلاحتی عزيز برای شرکت در اين گفتگو،لطفا کمی در مورد خودتان و سوابق هنری اتان بفرماييد. 
متولد تهرانم و فرزند چهارم خانواده. دوران نوجوانی، دبیرستان و دانشگاه را در ایران گذراندم. عاشقی کردم. ازدواج کردم و از تجربه مادر بودن هم برخوردارم. صدای خوب را از پدرم به ارث بردم. اولین ارتباط عاطفی عمیق من با موسیقی سنتی با یادگار دوست شهرام ناظری وبه آهنگسازی کامبیز روشن روان بود. تازه دیپلم گرفته بودم که اموزش ردیف آوازی را نزد خانم پریسا شروع کردم. هر چه بیشتر می آموختم شیفتگی ام بیشتر می شد وهنوز این عشق و شیفتگی با من است و با آن زندگی می کنم. تا زمانی که در ایران بودم بیشتر تمرکزم برآموختن بود. از سال 2001 که به کانادا آمدم و ساکن ونکوور شدم فعالیت های هنریم را به صورت حرفه ای آغاز کردم. 

خانم فلاحتی لطفا کمی در مورد اجرای کنسرت ها و آلبوم هايی که تا به حال منتشر کرده ايد توضيح دهيد.
 من موسیقی را حدود بیست وچهار سال پیش شروع کردم. مدت ده سال شاگرد خانم پریسا بودم و هر چند که امکان کنسرت برایم فراهم بود که در ایران فقط برای زنان برنامه اجرا کنم اما از این کار خودداری کردم. زندگی در کانادا این امکان را برایم فراهم کرد که بتوانم فعالیت های موسیقیایی خودم را بصورت جدی تر پیگیری کنم . حاصل این فعالیت ها کنسرت های متعددی در شهر ونکوور بوده است که عمده ترین آنها دو اجرا برای رادیو و تلویزیون سی بی سی بوده است. این اجراها به خصوص آخرین آن که نوروز سال 1394 انجام شد پوشش گسترده ای در برنامه های مختلف رادیویی و تلویزیونی سی بی سی داشت . هم چنین اولین آلبومم " دمی با دوست" به آهنگسازی آقای سعید فرج پوری را در تابستان 1393 عرضه کردم. به دنبال انتشار این آلبوم، کنسرتی را چند ماه بعد برگزار کردیم که قطعاتی از آن ماه ها از شبکه های مختلف تلویزیونی پخش شدند و کمکی شد تا مردم با کارهای ما بیشتر آشنا شوند. البته کنسرت اخیرمان که آبان ماه سال 1394 به نام "خورشید نو" برگزار شد نیز بسیار موفقیت آمیز بود و همین باعث شد تا به فکر برگزاری این کنسرت در جاهای دیگرنیز باشیم که از استان همسایه مان آلبرتا شروع کردیم. روز 10ژوئن در ادمونتون و12 ژوئن در کلگری به دیدارهم وطن هایمان می آییم
 خانم فلاحتی به نظر شما چگونه می توان درکشوری چون کانادا و به خصوص در جامعه ی فارسی زبان ارتباطی مستحکم بين هنرمند و مردم ایجاد کرد؟ 

برقراری ارتباط با مخاطبین همیشه مهمترین و سخترین قسمت کاری یک هنرمند است. هنرمند هیچ کار هنری انجام نمیدهد و یا خلق نمی کند مگر اینکه بداند یک روزی کارش دیده می شود. حضور در خارج از کشور مزایایی برای هنرمندان می تواند داشته باشد مزایایی همچون آزادی در ارایه آنچه می‌خواهد انجام دهد ولی بدلیل پراکنده بودن مخاطبین این امکان هم وجود دارد که آثار خلق شده مجال دیده شدن را نیابند. این جاست که سازمانهای فرهنگی و هنری که در شهرهای مختلف توسط علاقمندان تشکیل شده اند می توانند فاصله بین هنرمند و مردم را کاهش دهند . از طرفی با برگزاری برنامه های مناسب و تبلیغات می توان این ارتباط را ایجاد و حفظ کرد. عامل دیگر چگونگی پخش و توزیع آثار موسیقی است.امروزه یکی از عوامل مهم در گسترده شدن تولیدات موسیقی در سطح دنیا رساندن موثر اثر به دست مخاطبان است. متاسفانه برای ما زنان این بخش، چالش بزرگتری می باشد





آيا فکر می کنيد جامعه هنری فارسی زبان در کانادا می تواند با همکاری خود با ديگر مليت های هنرمند، گروه های منسجم تری را برای فعاليت های فرهنگی و هنری تشکبل دهد؟

کارهای هنری بدون توجه به زادگاه هنرمندان به دلیل انسانی بودنشان قابل استفاده و فهم توسط جامعه بشری هستند.هنرهایی مانند عکاسی , مجسمه سازی , تاتر, موسیقی وغیره ، زبان مشترک انسانها و ملیت ها و نژادها و یا لهجه ها ی مختلف می باشند. پس می بینیم که اختلاف ها کمتر از آنی هستند که تصور می شود. در کشوری مثل کانادا که زیستگاه فرهنگ ها و قومیت های بسیاریست؛ راه های فعالیت هموارترند. شاید بهترین کار برای جامعه هنری فارسی زبان این باشد که نیم نگاهی هم به خارج از جامعه ایرانی داشته باشد و سعی کند که زمینه های مشترک فعالیت را با هنرمندان غیر ایرانی دریابد و بدین صورت هم کار خودرا غنا بخشند و هم زیبایی های پنهان هنرمان را به غیر ایرانیان عرضه کنند
 



شما حرکتهای اخير تک خوانی خانمهای خواننده در ايران را چگونه می بينيد؟ 

جفایی که بر موسیقی ایرانی با حذف زنان شده است غیر قابل جبران است. من دریک مقاله تاثیرات مخرب این حذف را مطرح کرده ام و ابراز امیدواری کرده ام که با همت بزرگان موسیقی ایرانی راهکاری برای کم اثر کردن این تبعیض ناپسند بیابیم.البته هرگزپس از انقلاب تا کنون زنی تک خوانی برای عموم مردم در ایران انجام نداده است. ویدیو موزیک هایی از هنرمندان زن که در ایران زندگی می کنند منتشرشده اند که نشانگر تلاش و کوشش و همت عالی اشان است. این گونه فعالیت ها دلگرم کننده هستند و ظرفیت زنان ایرانی را نشان می دهند اما کافی نیستند. تنها با رفع قانون محرومیت و ممنوعیت صدای زنان است که می توان زنان را به موسیقی بازگرداند و جامعه را از نظر آثار هنری متنفع نمود. 

نظر شما در مورد موسيقی تلفيقی چيست؟ 

معمولاَ در معرض این سوال قرار می گیریم. این سوال به نوعی پیشنهاد نیز حساب می شود. طرح این سوال برای فعالان موسیقی سنتی به معنای این است که بیا و از چهارچوبهای موسیقی اصیل فاصله بگیر و به موسیقی تلفیقی بپرداز. به نظر می رسد که از سوی بسیاری موسیقی تلفیقی ناجی موسیقی سنتی است و برای این بدنیا آمده که موسیقی اصیل را مدرن تر و امروزی تر کند و طبیعی است که بسیاری از عموم مردم از سر دلسوزی و علاقمندی این خواسته را ازهنرمندان فعال در موسیقی سنتی ایرانی مطرح کنند.تلفیق در موسیقی ایرانی چیز جدیدی نیست و البته آینده و آخرت موسیقی اصیل هم نخواهد بود. کنسرتهای انجمن اخوت به سرپرستی درویش خان در اوایل سال های 1300 موید این نظر است. موسیقی تلفیقی چون دیگرژانرهای موسیقی جذاب است و کار آفرین. این نوع موسیقی از کلیشه ها و چهارچوب های موسیقی اصیل فاصله گرفته است ولی هم چنان با آن ارتباط دارد امّا بقا و حیات موسیقی اصیل با گرایش به موسیقی تلفیقی گره نخورده است. مهم این است که آنچه از این تلفیق بدست میآید در عین حال که از نظر زیبا شناختی مورد پسند مخاطب قرارمی گیرد؛ به انکار هویت ایرانی نینجامد. موسیقی اصیل ایرانی دارای یک ماهیت فاخر و یک پیشینه ی غنی می باشد که درتعاملات بینا فرهنگی در موسیقی تلفیقی و نیز روابط بین سبک ها و تاثیرات آن ها بر همیدگر نباید کم رنگ شود. کارهای تلفیقی که در دهه اخیر انجام شده گواه این است که آنچه از تلفیق موسیقی سنتی با فرم های دیگر حاصل می شود؛ دیگر موسیقی سنتی نخواهد بود . قطعات حاصله از تلفیق موسیقی سنتی با راک ؛ جازو یا بلوز بیشتر یک جریان پست مدرن، در موسیقی ایرانی است. خود ِ من به شخصه ترجیح می دهم که فعالیت های خود را در موسیقی اصیل ادامه دهم. از آینده هم که خبر ندارم. 

خانم فلاحتی، شما استقبال جامعه ی فارسی زبان در شهرهای کانادا از برنامه های هنری و فرهنگی را چگونه می بينيد؟ 

به نظرم تا به حال بسیار خوب و دلگرم کننده بوده است. شاید یکی از عواملی که باعث شده برنامه ها و اجراهای من تداوم داشته باشد؛ همین استقبال هموطنانمان بوده است. تا به حال هر برنامه ای که در ونکوور داشته ام به اصطلاح فرنگیش سَولد آت شده که همه بخاطر حمایت ایرانیان و فارسی زبانان و کانون های فرهنگی بوده است.از نظر من همچنین باید تلاش کنیم کاری که عرضه می کنیم از آنچنان کیفیتی در محتوا برخوردار باشد که رضایت مخاطب را فراهم کند. از طرف دیگر، نظم ورعایت مسایل حرفه ای در اجراها که بیانگر احترام هنرمندان به مخاطبین هست نیز برای ما همواره از اولویت ها بوده است. یک کنسرت و اجرای موفق نیازمند مجریان حرفه ای و کاردان و مخاطبین پر انرژی و آگاه هست.



به نظر شما آيا تشکيل کانون ها و گروههای فرهنگی و هنری میتواند حرکتی در جهت اعتلای فرهنگ و هنر در جامعه ی مهاجر ايرانی باشد؟

این دقیقا همان نقشی است که در سوال قبلی به آن اشاره شد.من حتی می خواهم نقش این گونه تشکل ها و کانون ها را از تاثیر خُرد (مثلا جامعه ایرانیان ادمونتون یا کلگری) به تاثیر کلی و عمده تری تعمیم دهم . با توجه به آنچه که در کشورمان می گذرد شاید نقش تک تک ما در خارج از ایران پررنگ ترهم بشود. متاسفانه سالهاست که فرهنگ سازی و آموزش هنر که می بایست از سوی مسئولان کشوری، برنامه ریزی و اعمال شود از جامعه ما رخت بربسته است. گاهی حتی بصورت عمده بر علیه فرهنگ و هنر نیز برنامه ریزی می شود. آنچه از این فعالیت ها بدست می آید بی هویتی است . شما از یک فرد، پیشینه و شخصیتش را بگیرید دیگر چیزی باقی نمی ماند. کانونهای فعال و انجمن های فرهنگی ایرانی چه بسا که بتوانند علی رغم سختی های موجود کمکی به حال جامعه امان باشند. من معتقدم اصل و هدف این کانونها می بایست آموزش باشد. نقش کانون ها و آموزشگاه ها نه تنها در حفظ روح و فرهنگ و هنر یک جامعه بسیار موثر است؛ بلکه نقش این کانون ها دربازتوليد فرهنگی وهنری، یعنی انتقال هنجار ها و ارزش های فرهنگی از نسلی به نسل ديگر بسیار پر رنگ است. برگزاری برنامه های موسیقی یا رقص نمی بایست تنها فعالیت های این مجامع باشند . داشتن این برنامه ها به عنوان محصول جانبیِ فعالیت اصلی اشان، که همان آموزش است مطلوب ترین اتفاق خواهد بود. تصور کنید که با آموختن بیاموزیم که هر روز درست بنویسیم ، درست بخوانیم ، درست فکر کنیم ودرست گوش کنیم این گونه ، ما قطعا بر اطرافیانمان تاثیر خواهیم گذاشت.اصلا چه بسا ما ایرانیان خارج از کشور بتوانیم همه آنچه از مردم امان گرفته شده است (که همان فرهنگ و هنرمان است) را پاسداری کنیم و یک روز آن را به کشورمان بازگردانیم. 

لطفا از فعاليت های هنری که در آينده قصد انجام آن را داريد بگوييد؟ 

خوب یکی از جذابیت های هنر و موسیقی همین است که هنوز کاری که در دست داری تمام نشده ذهن به دنبال کار بعدی می رود.من با موسیقی زندگی می کنم و امیدوارم که شرایط را به گونه ای هموار کنم که بتوانم طرح ها و افکارم را عملی کنم. امیدوارم که بتوانیم اجرا هایی در دیگر شهرهای کانادا نیز داشته باشیم. 
در انتها از شما و کانون فرهنگی هنری یارا، برای فراهم کردن این گفتگو سپاسگزارم. با آرزوی موفقیت برای شما و مخاطبین خوبتان و به امید دیدارتان در روز دوازدهم ژوئن.






Thursday 14 January 2016




گفتگوی کانون فرهنگی هنری یارا با خانم شقایق شوقی هنرمند ساکن شهر کلگری



- با تشکر از شما خانم شقایق شوقی عزیز برای شرکت در این گفتگو،لطفا کمی در مورد خودتان و سوابق هنری اتان بفرمایید و اینکه چند سال است که به کشور کانادا مهاجرت کرده اید؟  
من در سال 2008 به کانادا مهاجرت کردم با همسر و پسرم پارسا. اهل گرگان هستم و روزگارم بد نیست. کار کلاسیک آواز را تقریبا از سال 2000 در اصفهان شروع کردم. در آن شهر زیبا بیشتر استادان آواز از شاگردان تاج اصفهانی هستند و موسیقی و خصوصا آواز جایگاه خاصی  در آن شهردارد. وقتی در این شهر تاب می خوری همه چیز رنگ و بوی هنری دارد.

- بفرمایید به نظر شما چگونه می توان در شهری چون کلگری پل ارتباطی بین هنرمند و مردم ایجاد کرد؟
خوب انجمن های فرهنگی خیلی میتوانند نقش داشته باشند. من میبینم شما تلاش زیادی در این زمینه می کنید و این واقعا خیلی موثر هست. رادیو فارسی زبان کلگری هم خوب دارند کار می کنند. ولی مهمتر از همه اینکه مردم ایرانی ساکن کلگری باید به این ارتباط علاقه و توجه نشان بدهند و این هم بر میگردد به این که ساکنین کلگری چقدر برای هنر و جایگاه آن در زندگی ارزش و اهمیت قایل هستند. به هر حال این ارتباط باید دو طرفه باشد تا هنرمند بتواند انگیزه کافی برای کارپیدا کند. 

 - تا جایی که خبر داریم شما تقریبا یکی دو سال پیش کنسرت موفقی در شهر کلگری داشتید.آیا مایل هستید در مورد چگونگی اجرای این کنسرت کمی توضیح دهید؟ آیا برای شما که هنرمند شناخته شده ای در کلگری هستید  این کنسرت تجربه ی پر باری بود؟
البته که کنسرت خوبی بود و من فکر می کنم استقبال خوبی هم شد. این سبک کار میتواند ادامه پیدا کند.

- آیا فکر می کنید جامعه هنری فارسی زبان در کانادا می تواند با همکاری خود با دیگر ملیت های هنرمند گروه های منسجم تری را برای فعالیت های فرهنگی و هنری داشته باشد؟
با توجه به یکی دو  تجربه گذشته خود ِمن، فکر می کنم اتفاقا در این زمینه می شود خیلی بیشتر کار کرد و نتیجه هم گرفت؛ ولی نیاز به افراد حرفه ای بیشتری هست. این جور کارها نیاز به تکنیک شناخت بالا و خلاقیت بیشتری دارد. ببینید مثلا آقای کلهر دارند این کار را به خوبی انجام میدهند. اگر کار هنری نو آوری داشته باشد می تواند به خوبی با ملیت های دیگر ارتباط برقرار کند. 

- بفرمایید به نظر شما آیا استقبال جامعه فارسی زبان شهر کلگری از برنامه های هنری و فرهنگی همانند دیگر شهرهای کاناداست و کلا شما استقبال مردم ایرانی را از این برنامه ها چگونه می بینید؟  
خوب البته جمعیت ایرانیان ساکن کلگری در مقایسه با شهرهای بزرکتر کانادا کمتر هست ولی استقبال از برنامه های فرهنگی و هنری میتواند بهتراز این هم باشد.   

- تا جایی که خبر داریم شما در حال حاضر مشغول تعلیم آواز به هنرجویان این رشته در شهر کلگری هستید .آیا شرکت همگان در این کلاس ها امکان پذیر است؟ لطفا در این مورد کمی توضیح بدهید.
 بله البته. من بطور معمول با خانم های علاقمند به آواز کار می کنم. البته این صرفا یک دلیل تکنیکی دارد که مربوط می شود به ویژگی صدای خانم ها و جای صدا. من افتخار این را دارم که در خدمت تعدادی از خانم ها آواز و تصنیف خوانی کلاسیک  ایرانی را کار کنیم و من بیشتر این کار را برای عشقی که به موسیقی ایرانی دارم دنبال می کنم. ضمن اینکه باید به این نکته اشاره کنم که از دیدگاه روانشناسی  کارِ آواز در خانم ها یک تاثیر بسیار مثبت دارد و من این واقعیت را در اغلب هنرجو ها به وضوح مشاهده می کنم.



- لطفا از فعالیت های هنری که در آینده قصد انجام آن را دارید بگویید؟
در مورد برگزاری کنسرت با گروه های غیر ایرانی روی برنامه ای کار می کنیم و امیدوارم بتوانیم یک اجرای خوب را ب زودی داشته باشیم. همچنین من با نوازندگان و موزیسین های ساکن نورث امریکا در ارتباط هستم و اگر امکانات و شرایط اجازه بدهد امیدوارم بتوانیم یک همکاری خوب را برای یک اجرای جدید فراهم کنیم. از طرف دیگر، من کار تدریس و ترویج آواز ایرانی را همچنان ادامه خواهم داد.

- خانم شوقی عزیز،فعالیت های کانون فرهنگی و هنری یارا و دیگر گروه های فرهنگی و هنری را در پیشبرد و اعتلای فرهنگ پارسی امان در شهر کلگری چطور می بینید؟
 فعالیت شما و گروه یارا بسیار عالی و قابل تقدیر هست چرا که واقعا دارید با مشکلات زیاد و موانعی که وجود دارد تلاش خودتان را می کنید. ولی فرهنگ و هنر ایرانی باید بیشترارائه شود و این ارائه هم به ایرانیها و سایر ملیت ها در اینجا می بایست انجام بگیرد. برگزاری همایش ها – جشن ها – کنسرت ها و نمایشگاههای مرتبط با ایران میتواند خیلی موثر باشه.  



با تشکربسیار از لطف شما و با آرزوی موفقیت برای شما دوست هنرمند.